«رزیدنتی» شغل است یا دوره دانشجویی؟
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۱۴۴۱۷
بنابر اعلام روابط عمومی سازمان نظام پزشکی، دکتر محمود فاضل درباره مباحث مطرح در زمینه سختی کار رزیدنتها و همچنین مباحث مرتبط با خودکشی در این گروه پزشکی گفت: در یک پروژه پژوهشی محدود علت خودکشی رزیدنتها بررسی شده است که نشان میدهد درصد خودکشی در جامعه پزشکی به تناسب اجتماعشان حدود ۱۰ برابر دیگر افراد جامعه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رئیس شورای عالی نظام پزشکی درباره وجود نوعی بلاتکلیفی در دوره رزیدنتی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه اگر رزیدنتی به معنای دوره دانشجویی است چرا یک فرد دانشجو تمام وقت است؟ یا اگر تمام وقت کار میکند چرا رزیدنتی شغل محسوب نمیشود؟ اظهار داشت: مرز اینکه رزیدنتی شغل یا دوره دانشجویی است در هم آمیخته است. دستیاران پزشکی از مزایای شغلی و تحصیلی برخودار نیستند؛ این در حالی است که قانون گذار موظف است زمینهای را برای آموزش ایجاد کند که وی دغدغهای بجز کسب دانش و مهارت نداشته باشد و ضمن ایجاد و حفظ امید، رفاه متعارف ایشان را فراهم کند. در حالیکه رزیدنتها هیچ یک از این چند وجه را ندارند و هم اکنون دوره دستیاری پزشکی، بسیار دشوار و غیر قابل مقایسه با موارد مشابه است.
رئیس شورای عالی نظام پزشکی با بیان اینکه دغدغههای معیشتی، نگرانیهای شغلی، سختیهای کار و آینده مبهم حداقل چهار مولفهای است که رزیدنتها را آزار میدهد، گفت: در حال حاضر ما شاهد یک مرز مخدوش شده شغلی و آموزشی در وضعیت رزیدنتها هستیم. پزشک عمومی پس از ورود به دوره دستیاری باید برخی مهارتها را آموزش ببیند، اما مسئله این است که حقوق انسانی رزیدنتها زیر پا گذاشته میشود. یک رزیدنت در بهترین حالت در سن حدود ۴۰ سالگی فوق تخصص میشود اما آیا در این مدت تحصیل که بهترین دوران عمرشان است شرایطی فراهم کردهایم که رزیدنتها به جز تحصیل و درس به امورات دیگر زندگی هم بپردازند؟ دست اندرکاران نظام سلامت و مجلس شورای اسلامی باید به مطالبات رزیدنتها رسیدگی کنند.
فاضل در ادامه افزود: مسئولیت مدنی در دوره تربیت رزیدنتی نباید تماما به رزیدنتها تحمیل شود، بلکه تابع درجات و روشهایی است که از آن پیروی میکند. البته سازمان نظام پزشکی نیز در این زمینه باید نقش خودش را ایفا کند. ما در نظام پزشکی بر اساس قوانین ۲ و ۳ که سازمان را به تنظیم روابط شغلی بین حرف پزشکی مامور کرده و همچنین در بند «ر» و «س» که مداخلات و مشارکت در آیین نامههای ارزشیابی در بخشهای دولتی را به سازمان نظام پزشکی محول کرده، این آمادگی را داریم که با نهادهای مربوطه مثل وزارت بهداشت و وزارت رفاه، این آیین نامهها را به نحوی درست اعمال کنیم.
به گفته وی؛ وزارت بهداشت آیین نامههایی نگاشته است اما همین آیین نامهها بعد از طی مراحل آزمون و خطا مورد تائید رزیدنتها نیست و کارایی و بهره وری لازم را ندارد. بنابراین لازم است به فوریت کارگروهی فرابخشی متشکل از سازمان نظام پزشکی، وزرات بهداشت و سایر نهادها و ارگانها در مرتبه کارشناسی برای بررسی مشکلات رزیدنتها تشکیل شود.
رئیس شورای عالی نظام پزشکی درباره موضع صریح سازمان نظام پزشکی مبنی بر تبدیل دوره دستیاری به شغل نیز عنوان کرد: موضع واضح ما این است مرز مخدوش شده آموزش و شغل برای رزیدنتها مشخص شود؛ البته این امر نشدنی است مگر اینکه جلسات مشترکی بین وزارت بهداشت، وزارت رفاه و سازمان نظام پزشکی تشکیل شود و به این جمعبندی برسیم که اگر فقط به سمت شغل برویم و رزیدنتی پیشه تلقی شود برخی از موضوعات آموزش فدا میشود، اگر دستیاری را صرفا دوره آموزشی در نظر بگیریم باید بسیاری از مواردی که اکنون رزیدنتها درگیر آن هستند، کنار گذاشته شود. نهایتا پرورش پزشکان دانا، متبحر و متعهد به بیمار، هدف تیم آموزشی و درمانی است.
فاضل با تاکید بر اینکه رزیدنتها باید از حد اعلای مزایای معیشتی، رفاهی، بدون دغدغه ذهنی و امید به آینده برخودار باشند، گفت: آیا فکر کردهایم همین رزیدنتها وارد کدام فضای اقتصادی شغلی میشوند؟ آیا این فضا، تعرفه را برای آنها تعیین کرده است؟ آیا این فضا رزیدنتها را به نقاطی میفرستند که تعادلی بین دریافتی و مخارج وجود داشته باشد یا این مکانها بسیار دور از دسترس هستند؟ آیا بین کسانی که فارغ التحصیل میشوند و کسانی که وارد دوره دستیاری میشوند، تعادلی برقرار است؟ افزایش حدود ۲۰ درصد به ظرفیت دانشجویان پزشکی در سال چه توجیه منطقی دارد؟ دانشجویان مشمول افزایش ظرفیت پزشکی ۱۴ سال بعد وارد حوزه درمان میشوند آیا همین الان نمیتوانیم از ظرفیت ۱۴ هزار رزیدنت موجود استفاده کنیم؟ آیا نمیشود همزمان که رزیدنتها در شیفت آموزشیشان هستند بتوانند بخش دیگری از زمانشان را به پیشه پزشکی در بخش خصوصی بپردازند؟ اتفاقا ما موافق این هستیم چون بخش عمدهای از مهارتها در پزشکی از فعالیت در بخش خصوصی بدون حضورمدیران و اساتید بدست میآید.
وی عنوان کرد: وزارت بهداشت، وزارت رفاه و کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی باید حدود وظایف رزیدنتها را در نظر بگیرند. باید به سمتی برویم که رزیدنتها به جز دغدغه آموزش هیچ دغدغه دیگری نداشته باشند. تمام ما در فردای روزگار به این پزشکان مراجعه میکنیم اگر این دغدغهها برطرف نشود و بر کیفیت آموزش آنها تاثیر داشته باشد، همه جامعه آسیب میبینند.
فاضل با اشاره به مهاجرت شغلی پزشکان نیز عنوان کرد: چنانچه بخواهیم پزشکان را در محل زندگی یا رشته تحصیلیشان ماندگار کنیم و مهاجرت بین رشتهای و مهاجرت شغلی و جغرافیایی رخ ندهد، اولین راهکار آن تامین شرایط معیشت، رفاه و آینده کاری پزشکان است؛ البته مسئولیت این کار در اختیار وزارت بهداشت به تنهایی نیست و یک موضوع فرابخشی است.
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: شغل دانشجو سازمان نظام پزشکی دوره دستیاری وزارت بهداشت رزیدنت ها آیین نامه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۱۴۴۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودکشی از رزیدنتها به پزشکان رسیده؛ چرا دکتر سمیرا آلسعیدی خودکشی کرد؟/ «خودکشی پزشکان بهمثابه یک انتحار اجتماعی است»
الهه جعفرزاده: اواخر هفته گذشته (پنجشنبه ۶ اردیبهشت)، با انتشار خبر درگذشت خانم دکتر سمیرا آلسعیدی، دانشیار روماتولوژی و عضو مرکز تحقیقات روماتولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران، جامعه پزشکی برای بار دوم در سال جاری به سوگ نشست. مواجهه نخست با بحران خودکشیِ یکی دیگر از اعضای کادر درمان در سال جاری، به چهارم فروردین ماه بازمیگردد؛ که مربوط به درگذشت خانم دکتر پرستو بخشی، متخصص قلب و عروق در بیمارستان دلفان بود.
دکتر هادی یزدانی، پزشک و دکترای حرفهای پزشکی، در گفتوگو با خبرآنلاین، پیرامون این مسئله میگوید: «چندی است که در جامعه فعلی سرفصلی داریم تحت عنوان «خودکشی پزشکان»؛ و طی همین مدتی که من بهشخصه مباحث پیرامون این موضوع را به طور دقیقتر بررسی میکنم، میبینم همین عنوان و سرفصل منتقدانی دارد با این طرز تفکر که «پدیده خودکشی در تمام جوامع وجود دارد و ارتباطی با شغل افراد ندارد. پزشکان نیز قشری از یک جامعه هستند و چندان تفاوتی میان خودکشی این گروه با سایر گروههای موجود در یک اجتماع حاکم نیست و نباید گروه پزشکان در ذیل این پدیده پررنگ شوند؛ که این تفکر درستی نیست.»
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
دغدغه و رویکرد جامعه پزشکی در مواجهه با خودکشی اعضای کادر درمان چیست و چطور به آن میپردازد؟
نگاه نقادانهای که بر این مسئله حکمفرماست، چندان صحیح نیست؛ در واقع دغدغه جامعه پزشکی در پی مرگ اعضای کادر درمان، این نیست که با به پا کردن سر و صدا در جامعه، توجهها را به سمت خود جلب کند و در نهایت هم بیحاصل باشد. بلکه دغدغه تمام همکاران ما در این حوزه، تلاش در راستای «به رسمیت شناختن» این مسئله از سوی اجتماع است؛ اینکه جامعه آگاه شود سرفصلی با عنوان خودکشی پزشکان وجود دارد. پس از شناخت و پذیرش این سرفصل، در مراحل بعد میتوان علل و عوامل دخیل در وقوع این پدیده را به درستی مورد بررسی قرار داد.
مرگ دکتر آل سعیدی، از ابتدای امسال تا کنون، دومین خودکشی در جامعه پزشکی ایران است. این مورد به لحاظ علّی و کیفی چه تفاوتی با خودکشی دکتر پرستو بخشی در فروردین ماه سال جاری دارد؟
در سال جدید، ما دو مورد خودکشی در جامعه پزشکان داشتیم؛ یکی خودکشی دکتر پرستو بخشی پزشک متخصص قلب، و دیگری خودکشی اخیر دکتر سمیرا آل سعیدی. دو موردی که از دو جنسِ متفاوت هستند و علل عینی حاکم بر هر یک از این موارد مجزا و مختلفاند.
در مورد خانم دکتر بخشی، ما شاهد یک «ظلم و تحقیر سیستماتیک» هستیم که طی یک ماه اخیر بارها روی این موضوع تأکید کردیم و درباره آن نوشتیم؛ که عده بسیاری در اینباره، موضعگیری کردند و طبق معمول سعی داشتند که ماجرا مشمول مرور زمان شده و فراموش شود. مرحومه بخشی، علاوه بر شرایط روحی نامساعد و افسردگی ناشی از مرگ والدین، در دوران طرح، انواع و اقسام تحقیرها، مضیقهها و کمبودها را متحمل شده بود؛ که مجموعه این عوامل، ایشان را پله پله به سمت خودکشی سوق داد.
در مورد خانم دکتر آل سعیدی با توجه به شواهد و اطلاعات موجود میتوان ادعا کرد که مرگ و خودکشی ایشان از جنس دیگری است. اگر از منظر بیرونی بخواهیم به موضوع بنگریم، دکتر آل سعیدی در منتهیالیه موفقیت و جایگاه علمی و مدیریتی کشور قرار داشتند و به عبارتی تمام چیزهایی که سمبل موفقیت تلقی میشوند، در ایشان جلوهگر بود. در واقع مسئلهای که جنس خودکشی خانم دکتر آل سعیدی را متمایز میکند [با استناد به گفتوگوهای منتشرشده از دکتر آل سعیدی با دیگر همکارانشان]، این است که ایشان همواره از یک «ناامیدی اجتماعی» صحبت میکردند؛ شرایطی که در آن هیچ امیدی به آینده و پیشرفت نیست و همهچیز رو به افول میرود.
رسیدن به ناامیدی اجتماعی شاید حس آشنایی برای اکثر افراد در هر جایگاهی باشد؛ که مسلماً علل متعددی دارد. «شغل» افراد در رسیدن به این بنبست چه نقشی دارد؟
قطعاً همینطور است؛ شاید این یک تجربه مشترک برای اکثر افراد در هر جایگاهی باشد، اما در موردِ دکتر آل سعیدی، این یأس فلسفی و ناامیدی اجتماعی به طور ویژه همزمان شده بود با شغل ایشان؛ که یک زمینه کاری پراسترس با فرسودگی بالا به شمار میآید. این اتفاق به خوبی نشان میدهد که «مشاغل» چقدر در ایجاد احساسات و اتخاذ تصمیمات نقش پررنگی دارند. همانطور که در مورد مذکور، فردی با وجود مرتبه بالای علمی، موفقیتهای قابل توجه و شرایط اقتصادی مطلوب به نقطهای میرسد که تصمیم بگیرد به زندگی خود پایان دهد و یک «چرا»ی بزرگ و بیپاسخ را در ذهن مخاطب ایجاد کند.
در ابتدای صحبت، «به رسمیت شناساندن پدیده خودکشی پزشکان» را بهعنوان دغدغه اصلی در جامعه پزشکی مطرح کردید؛ از نگاه شما جامعه فعلی چقدر پذیرای این دیدگاه است؟
در جامعهای که دین در معادلات آن یک متغیر قوی و حکومت آن متظاهر به دین است، پدیده خودکشی یک عمل حرام و غیرشرعی محسوب میشود و بنا بر همین باورهای دینی، سعی جامعه همواره بر این بوده که سکوت کند یا برچسب خودکشی را کنار بزند و ماجرا را با عناوین دیگری همچون «مرگ خودخواسته» روایت کند. در چنین شرایطی، صحبت از این ماجرا و به رسمیت شناختن آن دغدغه اصلی ماست. خودکشی، نام دیگری ندارد، فراتر از یک آسیب اجتماعی است همردهی یک «انتحار اجتماعی» باید مورد شناخت و بررسی قرار بگیرد.
خودکشی «رزیدنتها» نیز مشمول این دغدغه است؟
صد البته؛ این دغدغه فقط معطوف به خودکشی پزشکان نیست، بلکه در زمینه خودکشی رزیدنتها نیز روال به همین شکل است. عدم پرداخت حقوق مادی و معنوی در این گروه از کادر درمان، تنها یک جنبه از مشکلات حاکم بر این قشر است. ساعات کاری طاقتفرسا، شرایط تحقیرآمیز، عدم حمایت و روابط پادگانی بین اساتید و رزیدنتها نیز از مشکلات قابل توجه این حوزه است که به اشکال گوناگون منجر به خودکشیهای زنجیرهای میشود و ماهیت این ماجرا برای جامعه خطرناک است. هرچند این موضوعات قابلیت حل و فصل دارد، فقط عمده هدف ما این است که چنین مسائلی به رسمیت شناخته شود.
فکر میکنید تداوم اطلاعرسانی در راستای به رسمیت شناختن دومینوی خودکشی در جامعه پزشکی چقدر مثمر ثمر واقع خواهد شد؟
اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در این زمینه، فقط به سود جامعه پزشکی نیست و باید بهصورت کلان به آن نگاه کرد؛ چرا که سلامت جسم و روان تکتک اعضای یک جامعه در گروی سلامت سیستم بهداشت و درمان است. سیستم حاکمیتی کشور نیز موظف است صدای مظلومیت این قشر از جامعه را بیش از پیش بشنود. جامعه پزشکی و کادر درمان همواره در این راستا ثابتقدم بوده و میکوشد با صدای بلندتر و در ابعاد گستردهتری، اهمیت پدیده خودکشی در جامعه پزشکی را به گوش آحاد جامعه برساند.
بیشتر بخوانید:
خودکشی یک پزشک دیگر؛ جزئیات بیشتر از درگذشت این پزشک زن ۱۵ شب کشیک در ماه؛ آموزش یا کار ارزان؟/ «درآمد یک پزشک متخصص طرحی در ایران کمتر از یک آرایشگر است» افزایش ۵ برابری نرخ خودکشی در جامعه پزشکی؛ «سالانه ۱۳ خودکشی در جمعیت رزیدنتی کشور داریم»/ یک راهحل مهم:«کمک روانی» خودکشی رزیدنتها؛ مرگ خودخواسته در پناه انتخاب رشته اجباری۴۷۲۳۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900289